٩- چرخه اعتیاد
بیماری اعتیاد داری یک سیکل و چرخه ویرانگر است که مانع می شود تا فرد معتاد بتواند به تنهایی و با اراده شخصی خود از این بیماری رهايی پیدا کند. در این قسمت، با بهره گیری از تصاویر و نمودارها این سیکل اعتیاد بی پایان تشریح شده است تا شما بتوانید به این نکته پی ببرید که فرد معتاد برای ترک اعتیاد و حرکت در مسیر بهبودی، به یک نیروی برتر نیاز دارد.
١- آغاز وسوسه
٢- از دست رفتن سلامت عقل
٣- آغاز ویار
٤- مقاوم شدن بدن
٥- طی کردن مراحل نا امیدی
٦- رسیدن به انتهای خط
توجه : در توضیحات این قسمت از مواد مخدر به عنوان یک مثال استفاده شده است. شما می توانید به جای مواد مخدرهر یک از سایر انواع اعتیاد از جمله اعتیادهای رفتاری، مثل اعتیاد به سکس، اعتیاد به عشق، اعتیاد به قمار و… و یا سایر اعتیاد های مواد مصرفی مانند اعتیاد به الکل، اعتیاد به تریاک، اعتیاد به شیشه و… را جایگزین کنید. چرا که در همه انواع اعتیاد، چنین چرخه مخربی وجود داشته و ما را به سمت انتهای خط هدایت می کند.
اول – آغاز وسوسه
- ما با مصرف مواد مخدر لذت و شعف فراوانی را کسب می کنیم. مواد مخدر باعث می شوند ما احساس قدرت و کنترل کنیم.
- مواد مخدر باعث می شوند بتوانیم اضطراب و مشکلاتمان را راحت تر تحمل کنیم.
- خود مشغولی بی وقفه یا وسوسه سبب می شود تا ما برای احساس لذت و نشئه بودن پی در پی مواد مصرف کنیم. برای اینکه نشئگی اولیه را احساس کنیم مصرف مواد مخدر خود را افزایش می دهیم.
- هیچ چیز به جزمصرف مواد مخدر باعث لذت و راحتی ما نمی شود.
- علاقه و انگیزه خود به هر چیز دیگر جز تهیه و مصرف مواد مخدر را از دست می دهیم.
- مواد مخدر به اولویت اول زندگی ما تبدیل می شود.
- ازتوجه به خود، خانواده و اطرافیانمان غافل می شویم.
دوم – از دست رفتن سلامت عقل
- استفاده از مواد مخدر باعث می شود تا سیستم ارتباطی مغز ما مختل شود.
- افکار ما مغشوش، غیر منطقی و غیر عادی می شود. این تعریف یک نوع از نداشتن سلامت عقل است.
- نمی توانیم قضاوت منطقی و تصمیم گیری صحیح داشته باشیم.
- دچار انکار شده و نمی توانیم بین توهم و واقعیت تفاوت قائل شویم.
- با وجود عواقب و پی آمدهای زیان آور اعتیاد برای خودمان و دیگران، بازهم برای ادامه مصرف مواد مخدر از روش های دفاعی مانند توجیه دلایل اعتیاد، بهانه گیری برای ادامه اعتیاد، منطقی جلوه دادن مصرف، ناصادقی با خود و اطرافیان، کم جلوه دادن میزان مصرف و غیره استفاده می کنیم .
- خصیصه ها و رفتارهای افراطی در ما ظاهر می شوند. مثلا:
خودخواهی – می خواهیم تا بیش از پیش احساس عادی بودن داشته باشیم خود محوری – به هیچ کس و هیچ چیزی جز مواد مخدر فکر نمی کنیم خود بزرگ بینی – من از همه بهتر و باهوش ترم ، من با دیگران فرق می کنم، من فردی استثنائی هستم و به کمک هیچ کس احتیاج ندارم.
- افکار ناسالم و جنون آمیز ما به بروز رفتارهای مخرب و ویرانگر و اقداماتی چون جرم و جنایت، و خشونت منجر می شود.
- زندگی به تدریج و بیش از بیش غیر قابل اداره می شود.
- برای تصمیم گیری عاقلانه در مورد مصرفمان، نمی توانیم به عقل و اراده خود اتکاء کنیم.
- خود اتکایی و اراده شخصی نمی تواند به ما کمک کند.
سوم – آغاز ویار
- مصرف مواد مخدر ساختار فیزیکی و نحوه عملکرد مغز ما را تغییر می دهد.
- چگونگی ارسال و دریافت اطلاعات از سوی سلول های مغز حالت طبیعی خود را از دست می دهد
- مغز ما برای ایجاد احساس نیاز شدید به مواد مخدر بدون توجه به عواقب آن فعال می شود که این خود تعریف ویار می باشد.
- مغز ما برای انجام فعالیت های روزمره به تدریج به استفاده از مواد مخدر وابسته می شود.
- برای تهیه و مصرف مواد مخدر که برای ادامه حیات به آن نیاز داریم انواع اقدامات و رفتارهای شرم آور از ما سر می زند.
چهارم – مقاوم شدن بدن
- مغز ما به مصرف مواد شیمیایی غیر طبیعی / مخدر عادت کرده و آستانه مقاومت آن افزایش پیدا می کند
- برای داشتن احساس طبیعی، به تدریج مقدار مصرف مواد ما افزایش پیدا می کند که این خود تعریف “مقاوم شدن” است.
- واکنش ما نسبت به مواد مخدر غیر عادی شده و با وجود زیانبار بودن مواد مخدر مقدار بیشتری مصرف می کنیم و این همان چیزی است که آلرژی به مواد مخدر نامیده می شود.
- به تدریج همه احساسات، عواطف و پایبندی های اخلاقی خود را از دست می دهیم.
- دستخوش افکار و اندیشه های ماجراجویانه و خود کشی می شویم.
- در صورت خود داری از مصرف مواد مخدر دچار خماری می شویم .
- در این مرحله قدرت کنترل اعتیاد خود به مواد مخدر و اراده خود را از دست داده ایم.
پنجم – طی کردن مراحل نا امیدی
- نمی دانیم که از یک بیماری رنج می بریم.
- تصور می کنیم که انسان ضعیف و بدی هستیم
- از اینکه مواد مصرف می کنیم، افسوس خورده و احساس گناه و شرمندگی می کنیم.
- دچار این توهم هستیم که قدرت و اراده آن را داریم که بتوانیم اعتیاد خود را کنترل یا ترک کنیم که این همان دیوانگی و نداشتن سلامت عقل است.
- قاطعانه تصمیم به ترک اعتیاد و قطع مصرف مواد مخدر گرفته و قول می دهیم که دیگر مواد مصرف نکنیم.
- همواره عصبانی، بی قرار و افسرده هستیم.
- نمی دانیم بدون مواد چگونه زندگی را تحمل کنیم.
- بدون وقفه به مواد مخدر فکر کرده و فکر و ذکر ما تهیه و مصرف مواد است.
- همواره اسیر وسوسه مصرف هرچه بیشتر مواد مخدر هستیم.
- بدن ما برای اینکه فعالیت طبیعی خود را انجام دهد به مواد مخدر نیاز دارد و اگر مواد به بدن نرسد دچار خماری می شود.
- می توانیم برای مدت کوتاهی اراده خود را به اجرا گذاشته و مصرف مواد را ترک کنیم ؛ اما پس از مدتی دوباره استفاده از مواد مخدر را از سر می گیریم.
- توانایی فهم این که چرا در برابر اعتیاد به مواد مخدر عاجز هستیم و این که چرا قادر به قطع مصرف مواد مخدر نیستیم را نداریم.
ششم – رسیدن به انتهای خط
- این چرخه بارها و بارها تکرار می شود تا اینکه سرمان به سنگ خورده و به انتهای مسیر زندگیمان می رسیم.
- بسیاری از ما سرانجام از بیمارستان، تیمارستان و یا زندان، سر در می آوریم.
- بسیاری از ما خودکشی کرده و یا به واسطه پیامدهای ناگوار و بیش از حد مصرف مواد جان خود را ازدست می دهیم.
راه حل: کارکرد 12 قدم
بپذیریم که از بیماری اعتیاد رنج می بریم
بپذیریم که کنترل مصرف مواد مخدر از دستمان خارج است.
اقرار کنیم که در مقابل اعتیادمان عاجزیم و زندگیمان غیر قابل اداره شده است.
شکست را بپذیریم و قبول کنیم که خودمان به تنهایی از عهده مقابله با اعتیادمان بر نمی آییم.
تسلیم به این امر شویم و برای دستیابی به کمک به یک نیرویی غیر از خود مراجعه کنیم.
به انجمن های 12 قدمی بپیوندیم و در انجا امید و حمایت را بیابیم.
دوازده قدم را به عنوان راه حلی برای بهبودی از بیماری اعتیاد کار کنیم.
زندگی جدید و بدون مواد مخدر را تجربه کنیم
با برخورداری از آزادی و آرامش، زندگی غیر قابل تصور و عاری از هرگونه جنگ و ستیزی داشته باشیم